و چنان بی تابم ، که دلم می خواهد ...
چه کسی باور کرد جنگل جان مرا ؟و چنان بی تابم ، که دلم می خواهد ...
چه کسی باور کرد جنگل جان مرا ؟جدیدترین یادداشتها
همه- شمارش معکوس ...
- بگوش بودم از اول ...
- [ بدون عنوان ]
- ارتباط دانشگاه و دانشجو با عنوان فیلم ها =))
- حتی اگه واقعی نباشه ...
- سردرد ، کابوس
- بزرگترین اشتباه زندگیم ...
- درس زندگی
- باز هم می نویسم ! باز هم دلتنگم ...
- نه خوب نه بد
- دل تنگتم ، تو هم به من فکر می کنی ؟
- قرار نبود اینجوری بشه !
- سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام >:D<
- آره ! دهنم بوی شیر میده !
- حرفای خدا (۶)
بایگانی
- شهریور 1389 2
- مرداد 1389 7
- تیر 1389 4
- مهر 1388 18
- شهریور 1388 9
آمار : 13859 بازدید
Powered by Blogsky
دارم بجا شام حرص می خورم !!! انگار نه انگار که ما آدمیم باید شام بخوریم ...
کلا عصبی شدم ... زود از کوره در میرم ... همشم تقصیر خودمه که میشینم پای گیم و کامپیوتر ... 
از فردا کم میشینم 
قول میدم 
مرتضی
1389/05/20 ساعت 23:29
آفرین
خوب تصمیمی گرفتی
می شه بپرسم بزرگترین اشتباه زندگیت چی بوده؟!...
اگه بگم اشتباهم چی بوده شاید به نظر خیلی عادی بیاد تو این دور و زمونه ...
من دل بستم به کسی که دوسم نداشت !
گوش همه پره از این حرفا نه ؟ الان تقریبا جوونی نیس که به قول خودش عاشق نشده باشه ؟ بازم تو تصور خودش شکست نخورده باشه
.
.
.
ماجرای من مفصله ... تو یه پست جدید تعریف می کنم .