و چنان بی تابم ، که دلم می خواهد ...

چه کسی باور کرد جنگل جان مرا ؟

و چنان بی تابم ، که دلم می خواهد ...

چه کسی باور کرد جنگل جان مرا ؟

اونقـدر بـی رنگـم کـه شفـافـم !

خیلی وقت بود درباره این ماجرا فکر می کردم ! وقتی تصمیم گرفتم تو وبلاگ دربارش بنویسم اول گفتم بی خیال من نمی خوام از این حرفا بزنم اما بعدش به خودم زور کردم که بنویسم


تو جریان انتخابات من کاملا بی طرف بودم ... از هر دو طرف تنفر داشتم ... نه الان از وضع فعلی راضی هستم نه از این جنبش سبز خوشم میاد ! درباره فقر عمومی و کثافت کاری های موجود که داره انجام زیاد حرف نمی زنم َ چون همه می دونیم ... اما می خوام درباره این سبز بازی و این سوسول بازیا حرف بزنم که واقعا هر بار بهش فکر می کنم حالم بد میشه ...


داداش من آبجی من این چه کاریه ؟ رفتین ریختین تو خیابونا ... سبز رو بستین به دست و شعار دادین آخرش چی شد ؟ بجز اینکه چند نفر کشته شدن ! خدا وکیلی چی شد ؟


فکر کردین می تونین رژژیم رو برگردونین ؟ با حمایت هر کسی هم که باشه نمی تونین ... شک نکنین ندیدین جریان کهریززک رو چطوری جم و جور کردن ؟ مدرک از اون مستند تر می خواستین ؟


خلاصه اینکه بسه ... به هیچ جا نمی رسه این کارا


سـبـز نـیستـم ... اونقـدر بـی رنگـم کـه شفـافـم !


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد